به محض حمله حماس به اسرائیل، نگاه جهان به سمت جمهوری اسلامی چرخید و برخی گمانهزنی کردند که رژیم ایران پشت این حمله است. در حالی که آتش درگیری در غزه شعلهور است و بیم آن میرود که به منطقه گسترش پیدا کند، ناظران معتقدند گرچه شواهد مستقیمی از دخالت جمهوری اسلامی در حمله حماس وجود ندارد، بیتردید این درگیری در راستای منافع تهران است.
دکتر پییر پهلوی، نوه شاهپور علیرضا پهلویــ برادر شاه فقید ایرانــ و استاد دانشکده مطالعات دفاعی در دانشگاه نیروهای مسلح کانادا، در مقالهای که در نشنال اینترست منتشر شده است به تحلیل منافع جمهوری اسلامی در این بحران و احتمال رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل میپردازد.
این استاد دانشگاه مینویسد ورای میزان دخالت جمهوری اسلامی در «عملیات طوفان الاقصی»، این سوالها نیز مطرح است: بروز ناگهانی خشونت در خاور نزدیک تا چه اندازه به نفع جمهوری اسلامی است و تشدید تنش با اسرائیل و متحدانش چه پیامدهای بلندمدتتری دارد؟
او در ادامه با اشاره به پیچیدگی برنامهریزی و نحوه اجرای عملیات حماس و همچنین سخنان و دیدارهای اخیر مقامهای جمهوری اسلامی با رهبران حزبالله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، مینویسد گمانهزنی کمک جمهوری اسلامی به عملیات «طوفان الاقصی» مطرح است، اما شواهد مستقیمی در دست نیست و مقامهای جمهوری اسلامی بهرغم اعلام حمایت از حماس، هرگونه دخالت در این حمله را تکذیب میکنند.
سوای نزدیکی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و حماس، مسئله منافع راهبردی جمهوری اسلامی در بروز ناگهانی خشونت در خاورمیانه مطرح است. مقامهای آمریکایی ایجاد اختلال در روند عادیسازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس را انگیزه دخالت مستقیم یا غیرمستقیم جمهوری اسلامی در این حمله میدانند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برای حماس نیز امضای پیمان ابراهیم میان اسرائیل و کشورهای عربی منطقه اتفاق خوشایندی نیست و آن را برابر با به حاشیه رانده شدن آرمان فلسطینیان میبیند.
به نوشته پییر پهلوی، به نظر میرسد با شعلهوری مجدد درگیری میان اسرائیل و فلسطینیان، جمهوری اسلامی و حماس تا حدی در جلوگیری از گسترش پیمان ابراهیم موفق بودهاند. حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه و شمار قربانیان غیرنظامی سبب شده است دولتهای عربی از اسرائیل فاصله بگیرند.
در حال حاضر، بسیاری از ناظران بیمناکاند که بحرانی کنونی به یک درگیری تمامعیار منطقهای تبدیل شود. به عقیده نویسنده، نبود شفافیت و ارتباط فضا را برای اشتباه محاسباتی و تشدید تنش باز میگذارد، اما سایر عناصر حاکی از آن است که اجتناب از درگیری منطقهای امکانپذیر است.
او در ادامه مینویسد نخست اینکه بازیگران اصلی از خطرات گسترش تنش و پیامدهای فاجعهبار درگیری مستقیم در جنگ متعارف بهخوبی آگاهاند؛ به همین دلیل است که تاکنون از رویارویی مستقیم اجتناب کردهاند و به نیروهای نیابتی و سایر رویکردهای غیرمستقیم متوسل شدهاند.
هرچند جمهوری اسلامی تهدید کرده است در صورت حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه، «در درگیری مداخله میکند»، تمایلی به جنگ رودررو ندارد.
این استاد دانشگاه متذکر میشود که توازن قدرت نظامی از لحاظ ظرفیتهای نظامی متعارف، بهنفع جمهوری اسلامی نیست و برخلاف اسرائیل، از تجهیزات و فناوری نظامی پیشرفته برخوردار نیست. جمهوری اسلامی با آگاهی از این وضعیت، از رویارویی اجتناب میکند و فقط تا آستانه درگیری مستقیم از روشهای نامتقارن استفاده میکند. بنابراین، جنگ متعارف علنی میان جمهوری اسلامی و دشمنان منطقهایاش بهرغم امکانپذیری، همچنان بعید است.
در ادامه مقاله آمده است علاوه بر مختل شدن روند عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی منطقه، بحران ناشی از این درگیری به جمهوری اسلامی امکان داد شکاف ژئوپلتیک میان کشورهای غربی در یک سو و چین و روسیه در سوی دیگر را تعمیق کند.
پییر پهلوی میافزاید منفعت دیگر بحران جاری برای جمهوری اسلامی این است که جایگاهش را در منطقه تحکیم میکند. حمله حماس به جنوب اسرائیل به تهران کمک کرده است که بهاصطلاح «محور مقاومت» مقابل اسرائیل را تقویت کند.
علاوه بر این، حمله حماس که موساد و شینبت را غافلگیر کرد به جمهوری اسلامی امکان میدهد شکستناپذیری فناورانه و برتری نظامی اسرائیل را زیر سوال ببرد.
نویسنده مقاله معتقد است جمهوری اسلامی به همین شیوه نامتقارن ادامه خواهد داد و با تکیه بر دستگاه تبلیغاتی قدرتمندش، از «تحقیر» اسرائیل نهایت بهرهبرداری را میکند تا تصویرش را که در پی اعتراضهای داخلی اخیر بهشدت مخدوش شده است، احیا کند.
او در پایان مینویسد در مجموع رهبران جمهوری اسلامی از کارت بازی روانی استفاده خواهند کرد تا معادلات منطقهای را به نفع خود تغییر دهند، حتی اگر بدانند با این کار دارند با آتش بازی میکنند.